از هفته های قبل برای ۱۲ و ۱۳ شهریور قرار بود دومین گردهمایی هیچهایکرا برگزار شود

من و روزبه هم قرار بود به این برنامه برویم و کم کم بچه های دیگر هم نسبت به این برنامه حضور خودشون رو اعلام کردن

من و میترا از بهشهر و محمد از کردکوی قرار شد با هم به این گردهمایی بریم 

 میترا و محمد تجربه هیچهایک نداشتن برای همین قرار شد سه نفری از بهشهر به طرف تنکابن هیچهایک کنیم

هیچهایک

شروع هیچهایک کمربندی بهشهر


قرار بود همه روز ۵شنبه در عباس آباد تنکابن باشند اما ما شب  چهارشنبه در خانه ی دوست خوبمون  یزدان در روستای شیروان محله خرم آباد تنکابن دعوت شدیم و برنامه هیچهایک ما از چهارشنبه ظهر از بهشهر اغاز شد

هیچهایک اول یک سواری بود و ما را تا نکا رسوند سپس با یک ماشین پخش کالباس از نکا به طرف مقصد راه افتادیم

اقا رضا راننده ماشین مرد بسیار خوب و زحمت کشی  بود مسیرش با ما یکی بود اما ماشینش باید بار خالی میکرد

در ساری و بابل بار ها را خالی کردیم و به طرف جاده ۲۰۰۰ حرکت کردیم .


هیچهایک

خالی کردن بار

هیچهایک

هیچهایک

هیچهایک

با آقا رضا و بچه ها بلال خوردیم 


بعد از رسیدن به خانه یزدان از اقا رضا دعوت کردیم که کمی استراحت کنه و به خانه یزدان بیاد و او قبول کرد .حدود ساعت ۱۲ رسیدیم که شام هم دوستان زحمت کشیده بودند آماده کرده بودند آقا رضا بعد از خوردن شام از ما جدا شد .

همه خسته بودیم و بچه ها برای استراحت به اتاق ها رفتند اما روزبه ساعت ۱۰ شب از قائمشهر تازه هیچهایک را شروع کرده بود او هم با چند ماشین خودشو قبل اذان رسوند


هیچهایک

هیچهایک روزبه با ماشین حمل کاه


هیچهایک

ساعتگرد از پیراهن قرمز( محمد -بهزاد-مسلم-فریبا-فاطمه-باهر-یزدان-روزبه و فری -میترا )

صبح بعد از خوردن  یک صبحانه مشتی آماده شدیم تا به رودخونه جاده ۲۰۰۰ بریم

هیچهایک

به طرف رودخانه

در آنجا میوه خوردیم و آبتنی کردیم سپس برای ناهار به خانه برگشتیم

یزدان با کمک دوستان برای ناهار لوبیا پلو و پنیر برشته درست کرد که با ماست محلی فوق العاده شد


هیچهایک

یزدان برای خرید ناهار


بعد از ناهار با هیچهایک خودمون رو به روستای ماشل آباد عباس آباد رسوندیم محل گردهمایی در یک کتابخانه بود
 دوستان قبل ما در باغ اقا درخشان جمع شده بودند
دوستانی از تهران کرج و کاشان بودند در آنجا فیلمی از آقای کاوه دادفر و خانوادش پخش شد که در ترکیه هیچهیاک کردند سپس سوال هایی از نحوه هیچهایک و …پرسیدند که آقای دادفر و خانوادش پاسخ دادن بعد از آن علی از کاشان که مجری برنامه بود از تاریخچه و آموزش هیچهایک و از سایت کوچ سرفینگ گفت سپس برنامه با پذاریی به پایان رسید


هیچهایک
به طرف ماشل آباد


هیچهایک

در کتابخانه با بقیه هیچهایکرها و دوست داران سفر

هیچهایک

سپس برنامه در خانه اقای درخشان ادامه داشت ما در حیات عمو محمد درخشان چادر زدیم شام خوردیم و استراحت کردیم

هیچهایک

شب در باغ عمو محمد

صبح روز بعد دوستانی از ما جدا شدند .میترا هم با محمد آماده برگشت شد و من هم همراه روزبه آماده برگشت شدم


هیچهایک

میترا و محمد آماده برای هیچهایک

هیچهایک
اولین هیچهایک میترا و محمد آغاز شد

هیچهایک

هیچهایک
منو روزبه در باغ عمو محمد

هیچهایک

صبحانه در کافه عمو محمد

هیچهایک

عمو ممحمد مغازه نبود براش نامه گذاشتیم اونم زد به دیوارش


هیچهایک منو روبه با یک نیسان شروع شد و با یک ماشین پخش جیگر که به طرف گرگان میرفت آشنا شدیم
 راننده علی از قزوین بود و در آستارا زندگی میکرد از زندگیش گفت و از خانه روستاییش در سوباتان که ما را دعوت کرد در آینده حتما به این روستا خواهم رفت و از آن اینجا مینویسم.


هیچهایک
منو روزبه با علی اقا به طرف بهشهر





عکس هایی دیگر از این برنامه 

هیچهایک

هیچهایک

هیچهایک